داستان مصور از امام زمان علیه السلام .عج.(حق مردم)
داستان مصور از امام زمان علیه السلام .عج.(حق مردم)
حق مردم
دو نفر تصمیم قطعی گرفتند خود را برای دیدن ولیّ زمان امام دوازدهم آماده كنندو به تزكیه نفس مشغول شدند، وقتی احساس کردنددیگر به مرحله ای رسیده اند که لیاقت زیارت امام زمان (عج) را یافته اند به سمت مكه حرکت کردند تا به لطف خدا در حین زیارت خانه اش توفیق زیارت حجت خدا نیز شاملشان شود .
یكی از آنان به وقت طواف به محضر مقدس امام زمان رسید . درحالیکه از خوشحالی سر از پا نمی شناخت از امام خواست تا اجازه دهد رفیقش را هم خبر کند اما حضرت فرمودند: او لایق دیدار من نیست ; زیرا در راه سفر به مكه به زمین گندم زاری رسیدید، او یك دانه گندم از خوشه چید برای این كه ببیند گندم رسیده یا هنوز خام است، پس از بررسی كردن، آن یك دانه گندم را به همان زمین انداخت، كسی كه بدون اذن صاحب مال به مال مردم دست درازی كند لایق دیدار حجت خدا نیست !
قرآن و اهلِ بیت هست،مثلِ دو بالِ پرواز ***برای دوستِ این دو،درِ بهشت شود باز
آخرین از اهلِ بیت،باشد امامِ زمان***دوازدهم، امامی،که هست شریکِ قرآن
اطاعت از ائمه،رحمتِ حق را کلید***از رحمت حق، شود،دشمنشان نا امید
به حق، امامِ زمان، نامیده شده قائم***خیزَد،کُنَد جهان، پاک،از هرچه ظلم و ظالم
از نورِ چهره ی او،روشن، تمامِ جهان***خورشید، نور گیرد، از نورِ صاحب زمان
خواهند نورِ حق را،تا که کنند خاموش***کامل کُنَد، نورِ خود، به کوری پرده پوش
با این که غائب بُوَد،از دیده و نَظَرها***باشد از لطفِ او،در کارشان اثرها
برای اینکه آید،تا پسرِ فاطمه***باید که خوبی کنیم، دعا کنیم ما همه
ای خدایِ توانا، رِسان امامِ ما را***از جورِ ظالمان شد، قفس، تمامِ دنیا
خدا به حق قرآن،رِسان امامِ زمان ***ما را کُند بهشتی، آن یاورِ مهربان
کانال تلگرامی وبلاگ قرآن مبین:
https://telegram.me/QURANMOBIN110